به سلامتی سلامتیش رو پای عشقش داد و برای همیشه رفت
به سلامتی اونکه خوب میدونستاگه بره دیگه نمیتونه برگرده اما رفت و هرگز برنگشت
به سلامتی اونکه هر وقت تنها میشد به جای اینکه از بی وفاییها دلگیر بشه فقط اخم میکرد تابدونیچقدردوست داره
به سلامتی دلی که شکست اما هیچکس صدای دل شکسته اش رو نشنید
به سلامتی اونکه برای همیشه رفت
به سلامتی تنهاییم که بعد از تو"…
اونو با هیچ احدالناسی تقسیم نخواهم کرد!!!
.
.
.
بعد دوتا بوق با صدای خواب آلود میگه
میگه اسم و آدرس کسی ک عشقمو بی خواب کرده
جدید ترین عکس های عاشقانه
واسه اولین بار یکی میاد تو زندگیت !
توهم خوشت میاد چون تورو دوست داره…
کم کم بهم عادت میکند،وابسته میشید!!!
یه جورایی که فکر میکنید بدون هم بودن واستون محال شده!
وقتی میره ، تو میمونی و هزارتا خاطره
خلاصه قشنگترین روزای زندگیت میشه غم وغصه…!
میشه فکر کردن به گذشته و یه عالمه چرا های بی جواب…
همه این روزای سخت کم کم تو ذهنت کمرنگ میشه
حتی شاید یکی بیاد تو زندگیت که خیلی بیشتر از اون دوستش داشته باشی…
اونقدر که همه ی خاطرات اون از ذهنت پاک بشه
فقط یه اسم ازش باقی بمونه و چندتا خاطره نصفه و نیمه…!
حالا دیگه خیلی وقته بهش فکر نمیکنی
اگه یه روزی، یه جایی دوباره ببینیش
همه اون خاطره ها ،همه اون روزا ،همه ی اون حرفا
اره "عشق اول " همچین دردی داره
شاید فراموش بشه ولی هیچ وقت خوب نمیشه…!!!
♥ وقتی یکیو دوست داری …
اشکشو در نیار …
با اشکاش از چشماش میوفتی …
♥ ازش فاصله نگیر …
اگه سرد شه دیگه درست نمیشه …
♥ باهاش قهر نکن …
بی تو بودن رو یاد میگیره …
♥ تهدیدش نکن …
دعواش نکن …
میره پشته یکی دیگه قایم میشه …
اون ادم پناهش میشه …
u;s uharhki , yl'dk
محبت زیادی همیشه آدم ها را خراب میکند
نه برای اینکه دلیلی برای ماندن ندارند
که تحمل حجم بالای محبت تو را ندارند!
ljk, l,aji uharhki
اصَن مَرد باس بِه خانومِش با عَصَبانیّت بِگِه :
تو حَق نداری سَرتو رو بالِش بِذاری !!!! فَهْمیدی یا نَه ؟؟؟؟
بَد یه دفعه مِهربون شِه بِگِه : آخِه تولِه سَگ …
اَگِه سَرِ تو رو سینَم نَباشِه…به غرور سینَم بر میخوره…!!!
عکس های عاشقانه فانتزی
میخوایم شروع کنیم بگیم از درداوغما
ولی رفقاشروع میکنن میگن از درداودلا
سکوت میکنی هیچی نمیگی به احترام رفقا
خودتوفراموش میکنی دم نمیزنی از غمااما
خوب گوش میکنی درک میکنی حرف دلا
بعدشم میگی میخندی واسه گرمی دلا
میشی مرهم وتشکین واسه دردا وزخما
اره رفیق من وقتی دردتودیدم فراموش کردم همه غمهام
اره اینه رسم رفاقت واقعی چاکرهمه رفقا:)
فقط دلتنگیات با من بمونه . . .
اﻭﺝ ﻣـﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾـﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :
ﭘﺴﺮﯼ ﺑﺎ ﻧﺎﺯﮎ ﮐﺮﺩﻥ ﺻﺪﺍﯾـﺶ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﺠﻨﺲ ﺧﻮﺩ، ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ .
ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :
ﭘﺴﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻼﻩ ﮔﯿﺲ، ﻣﻮﺑـﻨﺪ، ﻭ ﮔﻮﺷـﻮﺍرﻩ ، ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ .
ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :
ﭘﺴﺮﯼ ﺗﻮﯼ ﺩﻋﻮﺍ، ﺟﺎﯼ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻥ، ﺟﯿــﻎ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ !
ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾـﺪ ﺭﺍ ﻭﻗـﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :
ﭘﺴﺮﯼ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﻗﯿﻖ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺵ
ﺑﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﺯﻝ ﻣﯿـﺰﺩ ﻭ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺖ
ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :
ﯾﮏ ﭘﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺭﺍ ﻧـﺎﻣﻮﺱ ﺧـﻮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ،
ﻧﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﯾـﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿـﻦ ﺭﺍ.
ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾـﺪﻡ:
ﭘﺴﺮﯼ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﺒﺨﺸﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮﺷﺐ
ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻬﺮﺵ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ
ﺧﻼﺻﻪ ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﻧسل ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﯾﺪﻡ…
ﭘﺴﺮ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣـﻦ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻋﺎﯾﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ:
زندگی کوتاه تر از آن است که به خصومت بگذرد
و قلبها گرامی تر از آن هستند که بشکنند
فردا طلوع خواهد کرد حتی اگر نباشیم……
عکس های عاشقانه دخترانه
بـہ ωـلامتے هـق هـق هاے شبانه..
بـہ ωـلامتے اونڪـہ نمیـכونـہ براش פـتے از جونتҐ مایـہ میزاری…
بـہ ωـلامتے اونڪـہ تنها مونـכ اما التماـω نڪرכ..
بـہ ωـلامتے اونڪـہ כاغ כیـכ اما כاغ כار نڪرכ..
بـہ ωـلامتے اونڪـہ ضربـہ כیـכ اما بـہ פֿــכا واگذار ڪرכ..
بـہ ωـلامتے اونڪـہ میتونـωـت اما رפـҐ ڪرכ..
بـہ ωـلامتے اونڪـہ مرכ ولے ڪҐ نیاورכ..
بـہ ωـلامتے ωـیگارے ڪـہ میـכونҐ قـبل از פֿـوכҐ لب ڪـωـے بهش نـפֿـورכه…
بـہ ωـلامتے כـפֿـترے ڪـہ بهتریלּ جهیزیـہ اے ڪـہ میتونـہ ببرہ פֿـونـہ شوهرش
وقتی صبح اروم داری چشماتو باز میکنی
با انگشتای مردونش گونتو لمس میکنه
عکس های عاشقانه پسرانه
یعنی کنار یکی موندن و برای خوشبختیش هر کاری کردن…
گاهی وقتا دوست داشتن یعنی از کنارش رد شدن!!!
آره یعنی برای خوشبختیش هر کاری کردن یعنی یه چیزیایی رو تو دلت خاک کردن و رفتن.
میخوام برای خوشبختی یه نفر کنار برم …
رسم عاشقی این نیست که بگویی مرا دوست داری و بعد از مدتی مرا تنها بگذاری…
رسم عاشقی این نیست که مرا به اوج قله احساسات ببری و بعد از همان جا رهایم کنی…
این رسمش نیست که پا به پای من بیایی و روزی رفیق نیمه راه شوی…
این رسمش نیست که قلبم را بگیری و بازیچه خودت کنی…
این رسمش نیست که مرا در آغوش بگیری و هوس را به جای عشق برایم معنا کنی…
یک رنگ باش ای تو که ادعا میکنی عاشق ترینی…
مغرور نباش ای تو که ادعا میکنی مرا دوست داری…
وفادار باش ای تو که در آغاز آشنایی وفاداری در حرف هایت بود…
یک دل باش با دلی که تنها برای عشق تو مانده و خط سرخ روی همه کشیده…
توکه میگویی مرا دوست داری پس چرا اشکهایم را پاک نمیکنی؟؟؟
چرا دلتنگم نمیشوی و مرا صدا نمکنی ؟؟؟
باز هنگام سحر قلمی از تکه زغالی مانده از آتش شبی سرد
میلغزد بر روی تن سرد و بی روح ورق.
و باز هم ردی از سوز دل بر روی خط های یخ زده کاغذ مینویسد
روزی درختی بودم تنومند و زیبا ، قدی کشیده
عاشق صدای خوش هیزم شکن . . . !!!
و تن خود را بی آلایش تقدیم بوسه های درد آور
تبر او کردم و چه راحت شکستم ، بی صدا خورد شدم ،
چه دیر فهمیدم بی رحم است دل سنگ هیزم شکن
و سخت تر تبر او که سوزاند تنم را ، حالا دیگر زنده نبودم
درخت نبودم ، در چشمان سرد او فقط هیزم بودم و بس
حالا که نه درخت بودم و نه سایه ای داشتم و نه ریشه ای
نه برگی و نه مهمان ناخوانده ای که بر روی دستانم بنشیند
و برای دل کوچکش آواز بخواند و بر خود بلرزد و با آهی سرد
دوباره پر باز کند و به اوج برود
و چه ناجوانمردانه تکه های خرد شده ام در شومینه
رو به چشمانش آتش گرفت و او فقط لذت برد
و حالا زغالی بیش نیستم و خطی شدم بر
خطوط یخ زده ورق تا شاید ماندگار باشم و همه بدانند
روزی درختی بودم تنومند که عشق مرا به زغالی
تبدیل کرد سیاه و دل سوخته . . .